بریم آسمون/خرید نون
دوماه و نیمی میشه که خونه مامان جون اینا تلپیم و شبها پس از سالها توی خونه و زیر کولر خوابیدن میایم توی حیاط دیروز صبح به محض بیدارشدنت (که البته سر ساعت ٦ صبح هرروزه) گفتی مامان بریم آسمون ابرا رو عوض کنیم به جاش یه ابر دیگه بذاریم که یه شکل دیگه باشه امان از دست تو و این خواسته هات که ٩٠ درصدشون عملی نیستند راستی امروز بابا ماشین نداشت که بره دانشگاه باز چون سرکار طبق معمول هر صبح از ساعت ٦ بیدار تشریف داشتین مجبور شدم با ماشین خودم و البته با همراهی صد درصد جنابعالی برسونیمش قبل از سوار شدن به ماشین دو تا کفش لن...
نویسنده :
مامان
13:21